۱۳۸۷ تیر ۱۷, دوشنبه


آسمان خورشید را درآغوش دارد و می خندد. کویر هم می سوزد و می خندد کودک شربت فروش شربتهای داغش را خودش می خورد و می خندد و پدر با دستان تهی، چهره آفتاب سوخته اش را به دیوار می گرداند و نمی خندد!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

in kodak hamzad pendari ro bayad az aghaye karimi yad begire ta dige sharbatasho khodesh tanhayi nakhore.man in matn ro ham khaili dost dashtam.